عالم مجاهد، شهید آیةالله سعیدی میگفت:
روزی هنگام غروب به منزل امام رفتم. خواستم با ایشان مذاکره کنم. امام آماده نماز مغرب بودند ولی نشستند و به حرفهای من ...
عالم مجاهد، شهید آیةالله سعیدی میگفت:
روزی هنگام غروب به منزل امام رفتم. خواستم با ایشان مذاکره کنم. امام آماده نماز مغرب بودند ولی نشستند و به حرفهای من گوش دادند. به آقا عرض کردم: فکر میکنم بعد از 15 خرداد شما در مبارزه تنها بمانید.
امام فرمودند: «سعیدی! چه میگویی؟! به خدا قسم اگر جن و انس پشت به پشت هم دهند و در مقابل من بایستند، من چون این راه را حق یافتم، از پا نمینشینم.»
(عروج از زندان؛ زندگانی و مبارزات شهید آیةالله سعیدی، مرکز اسناد انقلاب اسلامی، ص55)